سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

شهادت فرزند حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
قالب شعر : قصیده

دو خورشید جهان آرا، دو قرص ماه، دو اختر            دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم سنگر

دو شایسته، دو وارسته، دو دردانه، دو ریحانه            دو نور دیده در دیده، دو روح روح در پیکر


دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیۀ قــرآن            دو یوسف نه، دو اسماعیل از یک قهرمان هاجر

کشیده شانه بر مو، شسته صورت از گلاب اشک            گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر

به سر شور و به رخ اشک وبه کف تیغ وبه دل آتش            به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر

منای کربلا گردیده محو این دو قـربانی            نوای نیـنـوا از نایشان بر گـنـبـد اخضر

دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک نه، دو قربانی            قبول درگهش گردیده و دل شاد شد خواهر

به اذن یوسف زهرا دو نسل جعفر طیّار            درخشیدند در میدان چو خورشید فلک گستر

فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت            که رو آورده درمیدان دو حیدر یا دو پیغمبر!

یکی میگفت دو خورشید از گردون شده نازل            یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر

نـدا دادنـد ما از نسل عـبـداللهِ و طـیّـاریم           که باشد جدۀ ما فــاطمه صدیـقـۀ اطـهـر

پیمبر جد و زهرا جده و مادر بود زینب            حسین بن علی جان و پدر عبدالله جعفر

خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه            دو حیدر حمله ور گشتند بر دریایی از لشکر

تو گفتی در اُحُد تابیده دو بدر جهان آرا            و یا دو حیدر کرار رو آورده در خـیبر

ز آب تیغ هر یک آتشی می ریخت در میدان            که گفتی شعلۀ خـشـم خــدا پیچـیده در محشر

چو آتش بر فلک فریاد میرفت از دل دشمن            چوباران بر زمین میریخت دست وپا وچشم و سر

زهم پاشیده چون پیراهن از هم هر دو اعضاشان            ز بس بر جسم شان بنشست زخم نیزه و خنجر

به خاک افتاد جـسم پاکشان چون آیۀ قرآن            دریغا ماند زیر دست و پا دو سورۀ کوثر

چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا            به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان دربر

دریغا دو همای عشق در آغـوش ثارالله            همای روحشان ازموج خون درآسمان زد پر

چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را            درون خیمۀ زینب گشت پنهان با دو چشم تر

نهان شد در حــرم کو را نبیند یوسف زهرا            مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر

بیا لیلا تماشا کن مقام و صبـر زینب را            که دریک لحظه داده در ره دین دوعلی اکبر

به ثارالله و صبر زینب و خون دو فرزندش            سلام "میثم" و خلق خــدا و خــالق داور

نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل ایراد روائی و تاریخی و همچنین انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد



دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی            قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر



به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری            درخشیدند در میدان چو خورشید فلک گستر



نــدا دادنـد ما دو شیــرزاده ایم زیـنب را           که باشد جدۀ ما فــاطمه صدیـقـۀ اطـهـر



پیمبر جد و زهرا جده و مادر بود زینب            حسین بن علی خال و پدر عبدالله جعفر



با توجه به اینکه اذن ندادن امام برای جنگ فرزندان حضرت زینب و امدن حضرت زینب برای اجازه گرفتن و ... در هیچ کتاب معتبری نیامده و مستند نیست ابیات زیر حذف شد زیرا در کتب مقاتل الطالبیین (ص۶۱) تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ(ص۱۵۱) تَذْکِرَةُ الْخَواص(ص۱۷۶) تاریخ الامم والملوک(ص۴۶۹) تاریخ خلیفه (ص۱۴۵)، فُصُولُ المُهِمَّۀ (ص۱۴۵) الارشاد(ص۱۵۹) منتهی‌الآمال(ص۴۴۸) نفس‌المهموم(ص۲۷۱) مقتل مقرّم(ص۱۴۵) مقتل امام حسین(ص۱۵۶) قمقام (ص۴۳۶) پژوهشی نو در مقتل سیدالشهدا (ص۲۰۶) و دیگر کتب معتبر نام مادر محمد بن عبدالله؛ خوصا، دختر حفصةبن ثقیف ذکر شده است و در دیگر کتب مقاتل نیز نامی از مادر او برده نشده است؛ تنها در کتاب کامل بهایی(۶۴۷) آمده که مادر محمد نیز حضرت زینبسلام‌الله‌علیها است؛ در کتاب کامل بهائی نیز سندی ارائه نشده است و احتمال اشتباه طبری زیاد است زیرا طبری در سطر قبل از این جمله، نام اُمُّ البنین را هم به اشتباه لیلی ذکر کرده است. در قرون بعدی دو کتاب منتخب التّواریخ(۲۲۵) و منتهی‌الآمال (۲۲۵) علاوه بر روایت اول گزارش کامل بهایی نیز ذکر کرده‌اند. برای کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید



گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری             که قــربانی کند در مقدم ثــار الله اکــبـر



بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت            تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور!



اگر اذنم دهی اینک به دست خود بگردانم            دو فرزند عزیز خویش را دور علی اصغـر



امید زینب است ای آفـتـاب دامن زهــرا            که افتد این دو قرص ماه را بر خاک راهت سر



سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا            که این دو شاخۀ گـل را کنم در مقدمت پرپر